پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

پرنیا،عشق خاله

تولد 2 سالگی عسلم

گل خاله امسال تولدت افتاده بود روز جمعه،مامان نغمه می خواست 5 شنبه شب برات تولد بگیره ولی ما نمیتونستیم بیایم چون بله برون خاله دایی مهدی بود،جمعه شب هم برای عمه منصورت اینا سخت بود چون بجه ها شنبه مدرسه داشتن وباید برمیگشتن ساوه،بالاخره مامان تصمیم گرفت که 4 شنبه شب برات تولد بگیره که برای همه  راحت باشه،تازه شب عید غدیر هم بود یه کمی از شب تولدت برات بنویسم تا بدونی چه خبر بود وچیکارا کردیییییییی خودت که مثه اکثر بچه ها تو روز تولدشون از دنده چپ پا شده بودی و همش بد اخلاقی میکردی همش مامانت منو دعا میکرد که نذاشتم برات مهمونی مفصل بگیره وااااای مهرسا هم قیامی کرد اونشب که نمیدونی تا حالا تو این 6 ماه اینجوری گریه نکرده ب...
11 آبان 1392

دایره لغات پرنیا

خوشگل خاله تو از خیلی وقت پیش کلمه های زیادی رو میگفتی،تا جایی که یادمه برات مینویسم ،کم کم کاملش میکنم.پارتی بازی میکنم اول از خودم شروع میکنم آخون=خاله آسا=مهرسا آبی کاغذ،به مداد هم میگی کاغذ بابا مامان دایی غزل مفوب=محبوبه رضا علی حسن عمه بابایی=بابا امیر مامایی=مامان مینا بستن=بستنی آشال=شلوار آسال=لباس آستین گوشی   ادامه شیرین زبونیای عشقم رو تو ادامه مطلب ببینی   اسی=مامان مسی نونو=خاله مینو گیخت=ریخت ققز=قرمز بسز=سبز زرد تیه=کیه آشق=قاشق اشین=بشین داز=باز آشو=پاشو سوس=سس دو...
30 مهر 1392

پرنیا شعر میخونه

عشقم عصری مامانت با یه عالمههه هیجان زنگ زد بهم و گفت داشتی برای خودت بازی میکردی ،یه دفعه شروع کردی شعر تاب تاب اباسی رو به زبون خودت خوندن ، خلاصه که مامانت از ذوق اینجوری شده بود ...
21 مهر 1392

پرنیا گلی و لگو

گل خاله مامان نغمه برات لگو خریده و تو هم کلی ذوقش رو داری اینجا تازه از خواب بیدار شدی و اومدی سراغ لگوهات اینم یه اثر هنری ...
19 مهر 1392

پرنیا در پارک

خوشگلم امسال تولد مامانی رو تو پارک گرفتیم،بعدشم شما با دایی مهدی و مهرسا رفتی کالسکه سواری و بازی فدات بشم که انقدر خوشگل خندیدی ...
19 مهر 1392

چندتا عکس دیگه...

عمر خاله داشتم گوشیمو نگاه میکردم  چندتا عکس خوشگل پیدا کردم برات میذارم تا ببینی چقدر کوچولو بودی قربون اون دست و پای کوچولوت بشم ببین چه خوشگل خوابیدی این عکستم از مامایی گرفتم ...
19 مهر 1392

دختر خاله ها

خدا رو شکککررر پرنیا حالش خوب شد و ما بعد 8 روز از قرنطینه در اومدیمو رفتیم خونه مامان مینا جون،اینم عکس عیادت مهرسا از پرنیا قربون 2 تاتون بششششمممم من مهربووووووون خاااالهههههه ...
18 مهر 1392

پرنیا هنوز خوب نشده...

حال پرنیای گلم هنوز خوب نشده ،مامانت گفت امروز دوباره تب کردی و خیلییییی بی حال شدی،صبح بردنت دکتر و بهت دارو داد و برات آمپول زد خاله فدات شه دکتر گفته اگه تا عصر بهتر نشدی باید برات سرم وصل کنن و فردا هم باید آزمایش بدی خاله جونی دعا میکنم خیلیییی زود خوب و سرحال شی و مشغول بازی و شیطنتای قبلیت بشی مثه این نی نیه   خاله داره از غصه میمیره که شما این طوری شدی ...
15 مهر 1392

پرنیا مریض شده

گل خاله نزدیک 1 ماهی میشه که ویروس جدید SS  افتاده تو خانواده و تا یکی خوب میشه یکی دیگه میگیره تو تازه خوب شده بودی ولی امروز که زنگ زدم به مامایی گفت که تو دیشب دوباره گرفتارش شدی و تب کردی دیگه صبح بردنت بیمارستان خیلیییی ناراحت شدم دلم می خواد بیام پیشت ولی به هوای مهرسا میترسم دعا میکنم زود زود خوب شی عشقم ...
13 مهر 1392