عزیز خاله شما سه شنبه 3 آبان سال 90 حوالی ساعت 12 ظهر بود که به دنیا اومدی البته با یه عالمه عجله!!!!!خوب اون روز رو یادمه عزیزم آخه اون روز من دانشگاه کلاس داشتم بعد از تموم شدن کلاسم طبق روال همیشه زنگ زدم به مامان مینا که احوالپرسی کنم و ببینم برنامه ای برای بیرون رفتن و خرید برای شما نداریم که .... وقتی مامانی گوشی رو برداشت احوالپرسی کردم و پرسیدم امروز جایی نمیریم؟گفت جایی که نه ولی وقتی اومدی یه سر بیا بیمارستان نغمه رو آوردیم بیمارستان،اصلاااا باورم نمیشد آخه تو قرار بود حوالی 20 آبان دنیا بیای و اون روز تازه 3 آبان بوووود وای نمیدونی چه حالی شدم فقط گریه می کردم وسط خیابون کلی استرس داشتم می ترسیدم برای تو یا مامان نغمه اتفاقی...