برف بازی
عزیز دلم هفته پیش من و شما با بابا رفتیم ساوه که یه چند روزی پیش عمه ها و مامان جون باشیم،هوا هم خیلی سرد بود و یه برف حسابی اومد ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم برف بازی البته بابا نبود و با عمو حسن و بچه ها رفتیم و جای بابا رو هم خالی کردیم این روزا سر بابا خیلی شلوغ و کمتر پیش ماست افتاب چشم دخترمو اذیت میکرد دخترم مجهز شد یکی از عشقای زندگی پرنیا عمو حسن پرنیا و عمه فاطمه خانواده عمه منصوره پرنیا و مامان نغمه قربون اون نگاهت دخترم خسته شده بو...
نویسنده :
نیلوفر
12:21