برف بازی
عزیز دلم هفته پیش من و شما با بابا رفتیم ساوه که یه چند روزی پیش عمه ها و مامان جون باشیم،هوا هم خیلی سرد بود و یه برف حسابی اومد ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم برف بازی البته بابا نبود و با عمو حسن و بچه ها رفتیم و جای بابا رو هم خالی کردیم این روزا سر بابا خیلی شلوغ و کمتر پیش ماست
افتاب چشم دخترمو اذیت میکرد
دخترم مجهز شد
یکی از عشقای زندگی پرنیا عمو حسن
پرنیا و عمه فاطمه
خانواده عمه منصوره
پرنیا و مامان نغمه
قربون اون نگاهت
دخترم خسته شده بود و پشتش رو میکرد به دوربین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی